از آغاز انقلاب صنعتی که ماشینهای بافت اختراع شدند، تهدیدهایی از سمت ماشینها در زمینه از بین بردن کارها وجود داشته است. اگرچه در اکثر موارد، انسانها بر این مشکل غلبه کردهاند، اما اکنون برخی از متخصصان میگویند، ممکن است اینبار، خطر از بین رفتن مشاغل بسیار جدیتر از قبل باشد.
بر طبق گزارشی که Goldman Sachs در ماه مارس امسال منتشر کرد، تخمین زده میشود که هوش مصنوعی با قابلیت تولید محتوا میتواند تا یک چهارم کاری که در حال حاضر توسط انسانها انجام میشود را انجام دهد. همچنین در ادامه گفته شده که در ایالات متحده آمریکا و اروپا، 300 میلیون کار به دلیل اتوماسیون در معرض تهدید هستند. طبق گفته مارتین فورد، نویسنده کتاب قوانین رباتها، اینکه هوش مصنوعی همه چیز را تغییر دهد، میتواند فاجعهبار باشد.
وی در ادامه میگوید: «نه تنها این اتفاق ممکن است بر اشخاص تاثیر گذارد، بلکه تاثیر آن میتواند سیستماتیک باشد. این اتفاق میتواند برای تعداد زیادی از مردم، به صورت یکباره و همزمان بیافتد، و تاثیر آن نه تنها برای آن افراد بلکه برای کل اقتصاد باشد.»
البته ظهور هوش مصنوعی در آن حد هم فاجعهبار نیست. هنوز مشاغلی وجود دارند که قابل انجام توسط هوش مصنوعی نیستند. مشاغلی که لازمه آن ویژگیهای انسانی از قبیل هوش احساسی و تفکر خارج از قواعد موجود است و با ورود به مشاغلی با این ویژگیها، احتمال جایگزین شدن، کاهش مییابد.
فورد اعتقاد دارد که سه دسته از مشاغل تا مدت زمان زیادی، از حاشیه امنیت خوبی برخوردارند. اولین دسته، مشاغلی هستند که ذاتا خلاقانه هستند. یعنی وظایفی مانند انجام کارهای روتین را شامل نمیشود و نیازمند ایدههای جدید و ساخت چیزهای جدید هستند.
اما این به معنای آن نیست که هر شغلی که خلاقانه شناخته میشود، در امان است. در حقیقت، مشاغلی مانند طراحی گرافیک و سایر مشاغلی که با هنرهای تجسمی در ارتباط هستند، ممکن است جزو اولین مشاغلی باشند که از بین میروند. تنها الگوریتمهای ابتدایی برای بررسی میلیونها تصویر توسط هوش مصنوعی و الگو گیری از آنها برای ایجاد یک اثر هنری جدید کافی هستند. اما علوم، پزشکی، حقوق و مشاغلی از این دست، که در آنها متخصصان به تصمیمگیری استراتژیک نیاز دارند، به نظر میرسد که جایگاه خود را حفظ کنند.
دسته دوم مشاغلی هستند که به تعاملات انسانی نیاز دارند. پرستاری، مشاوره کسب و کار و روزنامهنگاری از جمله این مشاغل هستند. این مشاغل نیاز به درک عمیق افراد دارند. به نظر میرسد تا زمانی که هوش مصنوعی بتواند به این سطح از درک برسد، فاصله زیادی داریم.
دسته سوم از این مشاغل به تحرک و مهارت خاصی نیاز دارند و قدرت حل مسئله در محیطهای غیر قابل پیشبینی در آنها مهم است. بسیاری از مشاغل فنی مانند برقکاری، لولهکشی، جوشکاری و مشاغل مشابه اینها در این دسته قرار دارند. در این کارها، همیشه با موقعیتهای جدید سر و کار دارید. شاید از سختترین مشاغل برای اتوماتیک کردن، این مشاغل باشند. برای اتوماتیک کردن این مشاغل باید رباتهایی مانند رباتهای فیلمهای علمی-تخیلی ساخت.
با این وجود، نمیتوان گفت مشاغل این سه دسته به هیچوجه توسط هوش مصنوعی جایگزین نخواهند شد. در واقع هیچ شغلی وجود ندارد که حداقل جنبهای از آن امکان اتوماتیک شدن به وسیله تکنولوژی را نداشته باشد.
در بسیاری از مشاغل این تهدید از بین رفتن شغل به سرعت اتفاق نمیافتد اما وظایف آن تغییر خواهد کرد. تمرکز مشاغلی که بر عهده انسان است بیشتر بر جنبه تعاملی کارها خواهد بود. همه ما میدانیم که قطعا توانایی هوش مصنوعی در تشخیص سرطان بسیار بهتر از انسان خواهد بود و در آینده پزشکان از این قابلیت بهرهبرداری زیادی خواهند کرد. اما این که هوش مصنوعی به کلی جایگزین پزشکان شود بعید است.
با وجود اینکه هوش مصنوعی در تشخیص سرطان بهتر عمل میکند، اما به احتمال زیاد، اکثر مردم تمایل دارند که یک انسان واقعی درباره بیماری با آنها صحبت کند. این برای بسیاری از مشاغل دیگر نیز صدق میکند. بنابراین، انسانها باید با دانستن این موارد، برای همکاری با هوش مصنوعی در کارهای خود بیشتر آموزش ببینند.
با تمام این تفاسیر، بهتر است هرکسی در هر شغلی که فعالیت دارد، بررسی کند که چه جنبههایی از شغل او توسط هوش مصنوعی قابل انجام است، و اگر آن وظیفه توسط هوش مصنوعی قابل انجام باشد، چه توانایی من باعث میشود که همان وظیفه را بهتر انجام دهم؟ به عنوان مثال، شاید قبلا دقت کارمندان بانک در شمردن اسکناس به صورت دستی یک مزیت به حساب میآمد اما با به عرصه آمدن ماشینهای شمارش پول، این مزیت از اهمیت زیادی برخوردار نیست. با این وجود شغل صندوقدار بانک همچنان از بین نرفته است. با از بین رفتن وظیفه شمارش پول، کارمندان تمرکز خود را بیشتر بر روی ایجاد ارتباط مناسب با مشتری و معرفی خدمات جدید میگذارند.
همانطور که در بالا گفته شد، جایگزینی مشاغل فنی توسط هوش مصنوعی در آینده نزدیک بعید است. بر این اساس میتوان گفت که لزوما مشاغل نیازمند تحصیلات عالی و با درآمد بالا از تهدید هوش مصنوعی در امان نیستند. یعنی کسی که اینگونه مشاغل را دارد نسبت به رانندگان تاکسی، امنیت شغلی بهتری ندارد. به صورت خلاصه میتوان گفت که با شرایط فعلی، کسب مهارت در مشاغل پویا با محیطهای متغیر که شامل فعالیتهای غیر قابل پیشبینی میشوند، سرمایهگذاری بهتری برای افرادی است که در پی یافتن شغل مناسب هستند.