موتورولا در اواخر سال ۲۰۱۹ عصر گوشیهای تاشو را با Razr آغاز کرد، دستگاهی هیجانانگیز و در عین حال گرانقیمت اما با چند نقص. ماهها بعد، Samsung Z Flip با تجربه تا شدن بهتر و قیمت کمی پایینتر عرضه شد: 1.380 دلار در مقابل 1.400 دلار برای Razr. در سالهای پس از آن، این دو برند چندین طرح تاشو را در تلاش برای پیشی گرفتن از دیگری منتشر کردند.
تقریباً چهار سال بعد، موتورولا ریزر پلاس جدید با «نمایشگر نگاهی» که نیمی از قسمت بیرونی دستگاه را در بر میگیرد، پیشرو شد. یک نمایشگر بیرونی بزرگتر فضای بیشتری را برای برنامهها و ویژگیها در اختیار شما قرار میدهد، اما این فقط کافی نبود. اگر راههای جالبی برای استفاده از آن نداشته باشید، تمام صفحه نمایش اضافی بیفایده است. تعاملات باید با صفحه بیرونی مطابقت داشته باشند، مانند میانبر یا پیش نمایش. در نتیجه موتورولا این کار را انجام داد.
سازندگان تلفن همچنین میتوانند نکات ظریفی را از سیر حرکت موتورولا با ریزر حذف کنند، مانند ویژگیهایی که برای توسعه انتخاب کرده است و طراحی عجیب و غریبی که این برند به آرامی در چندین گوشی منتشر شده کنار گذاشته شده است.
صفحه نمایش بیرونی باید کاربردیتر باشد
گوشی سازان باید با نیم نگاهی به موتورولا بدانند که: صفحه نمایشها باید مفید و کاربردی باشند. استفاده از کنترلهای میانبر به جای باز کردن کامل گوشی راحت تر است و مزایای بسیاری دارد. برای سازندگان گوشیهای تاشو مانند سامسونگ، اوپو و هوآوی (و TCL، اگر رویاهای تاشوی آن محقق شود)، پیروی از موتورولا با داشتن یک نمایشگر بیرونی بزرگ کافی نیست: باید آنقدر مفید باشد که رفتار افراد تغییر کند و به طور ایدهآل نسبت به تلفنهای تخت بهبود یابد.
آنچه به دست آمده و آنچه از دست رفته است
اولین تلفن تاشو Razr بسیار شبیه به تلفن تاشوی نمادین موتورولا بود که اولین بار در سال 2004 عرضه شد. همه موافق بودند که لولای فنری در Razr تاشو 2019 که به شما امکان میدهد گوشی را ببندید درست مانند تلفن تاشوی آن، انتخابی الهامبخش بود.
اما در سالهای پس از آن، طراحی Razr به آرامی به شکلی یکنواختتر با لبههای گرد تبدیل شده است، مانند پوشش Animorphs از یک تلفن سرگرمکننده که ظاهر بدیع خود را از دست داده و شبیه هر گوشی تاشوی دیگری در بازار است. به سختی می توانید Motorola Razr Plus را از Samsung Galaxy Z Flip 5 متمایز کنید تا زمانی که لوگوی batwing M این برند را در پشت ببینید.
از آنجایی که پیشرو این ابتکار، موتورولا بوده است؛ برندهای باهوش باید ببینند مردم چقدر آن را دوست دارند وقتی آنچه را که خریداران میخواهند به آنها بدهند و در غیر این صورت روشهای دیگری را امتحان کنند.